یك درد دیرینه!
دفتر تاریخ را كه ورق بزنی، خواهی دید همواره دروغپردازان نابكاری بودهاند كه خودشان را رهبر حقیقی معرفی میكردند تا سیر واقعی هدایت را منحرف كنند و انسانها را بهسوی پرتگاههای مخوف ظلالت و گمراهی ببرند. این افراد عَلم جهالت بر دوش مینهادند تا خلق را به سوی پس كوچههای ظلمت رهنمون شوند.
همانگونه كه هدایتگران راستین در زندگی انسانها بسیار لازم و مفیدند، به همان اندازه جاهلان فریبكاری كه به قصد تخریب عقاید حقه، حجابی میشوند در برابر خورشید هدایت، وجودشان خطرناك و گمراهكننده است.
زمانی كه امام عصر رخت غیبت طولانی را به تن كرد، هوشمندانه سخن از مسأله اخلال در رهبری به میان آورد و مشت دروغگویان افترازن را باز كرد كه خود را به جای امام و نماینده او معرفی میكردند. طنین دلنشین سخنان مولا از پشت این واژهها گوش را مینوازد:
و به زودی برای شیعیانم كسانی ظاهر خواهند شد كه ادعای مشاهدة مرا خواهند كرد. آگاه باشید هر كس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی بنماید، مسلما دروغگو و افترا زننده است.
از نیابت تا نبوت
روزها و شبهای غیبت كبری دروغگویان بسیاری را به خود دیده است. كسانی كه به طمع مال و جاه و یا با حمایت بیگانگان و استعمارگران غرب، ادعای قائمیت كردند. یكی از آنها «علیمحمد» فرزند میرزا رضای بزاز و بنیانگذار فرقه بابیت بود.
160 سال پیش زمانی كه 25ساله بود ادعای بابیت امام عصر را كرد و نمونه بارزی شد برای كلام امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه). او میگفت بندهای از بندگان و نمایندهای از نمایندگان امام عصر است.
بعدها كه زمینه را مساعد دید در گوشه و كنار آثارش ادعای عجیبی كرد. كمكم ادعا را علنی مطرح كرد و با بانگ بلند گفت: من همان قائم هستم كه انتظار او را میكشید!
مهدویت بانان استعمار
حمایتهای بیدریغ بیگانگان و استعمار سبب شد كه این مرام در فراموشخانه تاریخ راه نابودی را نپیماید و این صدای كریه بعدها از حلقوم افراد دیگری خارج شود. منجی آخرالزمان تنها به محمدعلی باب خلاصه نشد. پس از او افرادی بودند كه به منظور فریب مردم سادهدل به ناموس الهی یعنی دین خدا خیانت كردند و خود را فرستاده خدا نامیدند آنها عدهای سادهلوح را به گرد خود جمع كردند و بافتههای ذهنی و تحلیلات مهمل خویش را به نام وحی الهی به خورد عوام دادند.
چهرههایی مانند میرزا حسین علی نوری موسس فرقه بهائیت، فرزندش عباس افندی و نوه دختریش شوقی افندی، قادیانی، مهتدی سودانی و دهها تن دیگر كه مقام امامت به كامشان شیرین آمد و یكی پس از دیگری امام زمان شدند!
ادعا از پشت میلههای زندان
گمان نكنید كه این ادعاها تنها در گذشته مطرح میشده هماكنون مدعیان بسیاری هستند كه در زندان به سر میبرند و شاید منتظر دمیدن لحظة ظهورشان از پشت میلههای زندان باشند.
سامر ابوقمر كه رهبر گروهك جندالسماء در عراق بود، با حمایت رژیم صدام و حزب بعث بر سر كار آمد!
پس از سقوط صدام مدتی ناپدید شد و در این دوران كتاب «قاضیالسماء» را نوشت و در این كتاب خودش را شیعه خالص معرفی كرد. او در این كتاب پس از نفی اعتقادات اصیل شیعه مدعی شد كه خودش امام زمان است و فرزند بلافصل امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهراƒ . او میگفت نام حقیقیاش علیبنعلیبنابیطالب است و برادر امام حسن و امام حسین‡ . حالا چطور سر از دوران ما درآورده خودش میگفت بهصورت نطفهای به آسمان برده شده و در آنجا منجمد گردیده و سپس در این زمان در رحم مادر دومش یعنی امهالسود قرار داده شده و متولد گردیده است.
بساط این گروهك با دخالت پلیس عراق جمع شد.
تا پای چوبه دار
منجیان دیگری نیز بودند كه مدت كوتاهی پس از ظهورشان بر دار مجازات آویخته شدند. محمد حسینزاده ابوحبیبی معروف به درویش در شهریور1386 در قم ظهور كرد. او نه سوادی داشت و نه اطلاعات دینی درستی. اما با رهبری گروههای مختلف به ایجاد انحراف در دین و تغییر در اجرای دستورات الهی همت گماشت! همچنین پس از مدتی رمالی و دعانویسی، ادعای امام زمانی هم كرد و ضمن اشاعه فحشا و فساد بهطور علنی به حرمهای پیشوایان معصوم بیاحترامی نمود.
در آذرماه سال 1385 دادستان قم از دستگیری منجی دیگری به نام ع.د خبر داد. این فرد ضمن مبارزه علنی با مسلمات دین، جمكران را قبله معرفی كرده و با چاپ كتابی صد صفحهای درصدد فریب افكار عمومی برآمده بود.
این چراغ خاموش نمیشود!
فرقهسازی استعماری برای از بین بردن مذاهب اصیل سابقهای حداقل سیصدساله دارد. از دوره صفویه این فرقهسازی توسط دشمنان اسلام رواج پیدا كرد . اگر به تلاشهای آمریكا و صهیونیست برای ساقط كردن موضوع مهدویت و خرافی و بیپایه معرفی كردن آن نظری بیندازیم متوجه میشویم كه دشمن به تاراج سرمایههای گرانسنگ فرهنگی بهعنوان مهمترین راه بهدست گرفتن تمام داروندار كشورهای ممالك اسلامی چشم دوخته است.
اما از آنجا كه حجتهای رسای الهی پیوسته در كار است و هدایت مردم در كف اقتدار الهی، دست فریب این دشمنان همواره رو میشود تا انسانهای حقجو راه باطل را نپیمایند و باطل بر حق چیره نشود. چرا كه وعده الهی در حال تحقق است كه: انّ علینا للهدی؛ هدایت مردمان با ماست!