آنچه در ادامه می آید گفتگویی با حجت الإسلام و المسلمین محمد صابر جعفری است پیرامون عوامل زمینه زمینه ساز انحراف در عرصه مهدویت
در بحث مهدويت، شاهد بروز انحرافاتي بودهايم؛ اين انحرافات، انگيزهها، عوامل و ريشههايي دارد که هر کدام بايد در جاي خود مورد بحث قرار گيرد.
در بحث انحرافات جديدي که در حوزه مهدويت بوجود آمده و يا در گذشته به وقوع پيوسته است، بايد کار کارشناسي عميقي صورت بگيرد و به هيچ عنوان پرونده اين مباحث نبايد بسته شود؛ زيرا اثرات مخرب اين اتفاقات ممکن است در آينده به شکل ديگري به جامعه اسلامي و مکتب مهدوي و انتظار آسيب برساند، پس نبايد پرونده اين انحرافات را پس از دستگيري و دادگاه عوامل ظاهري آن بسته شود و بايد همه اين عوامل در جايگاه علمي به جامعه عرضه شود.
* علائم محوري، بجاي شرايط محوري
نخستين عامل، علائم محوري، بجاي شرايط محوري است؛ افرادي، به جاي اين که شرايط ظهور و قيام که تحقق آنها ظهور را در پي دارد، را دنبال و براي تحقق آن تلاش کنند، صرفاً به دنبال نشانهها باشند، درست مثل کساني که به جاي دقت در برهانهاي حضرت موسي، به دنبال معجزه او بودند و در نتيجه با گوساله سامري هم از دين بيرون رفتند؛ در حقيقت، علائم محوران و دل در گرو نشانه دادگان، به جاي بصيرت و تحليل امور و شرايط، فقط مترصد نشانههايند و تضميني هم بر عدم انحراف و يا گرفتار نشدن دوباره به مکر شيطان و ايادي سامري گونهاش، نيست چنان که وقتي شخصي از امام صادق عليه السلام در باره صيحه آسماني ميپرسد، ايشان از صيحه و نداي ديگري از شيطان، پس از اين صيحه نيز سخن ميگويد؛ البته امام درمان اين مسأله را تفقه در دين و بصيرت دانسته و راهکار نجات را مراجعه به فقيهان بيان ميدارد و ميفرمايد « يعرفه الذين كانوا يروون حديثنا و يقولون إنه يكون قبل أن يكون و يعلمون أنهم هم المحقّون الصادقون».
آنچه در روايات ما، مورد تأکيد فراوان واقع شده، مسأله معرفت و شناخت به امام و يا معرفت به امر ولايت الهي است که در روايات، مساوي با فرج شمرده شده و طبق روايت، کسي که چنين است، نزديک بودن يا دوري ظهور به او هيچ ضرري نميزند و اين يعني شناختي که انسان را به امام گره ميزند.
اين مساله يعني اين که فرد دريابد منتظر کيست و منتظر چه امري است، مبادا با ظهور امام زمان(عج)، خود در صف مقابل ايشان قرار گيرد؛ همچنين روايات، بر ياران تأکيد ميکند و ميگويد: ظهور مترتب بر تکميل کادر اصلي امام است:« لو کملت العدة»، کساني که علاوه بر بصيرت و شجاعت و شهادت طلبي، از غربالهاي مختلف گذشته باشند تا مبادا، چون برخي مجاهدان صدر اسلام براي منافع و شهوات، از امام فاصله گيرند، کساني که در غربالها و امتحانهاي مختلف، چنان آزموده شدهاند که حاکمان و مديران امام عصر(عج) در جهان قرار گيرند، نه صرفاً شهيدان والامقامي که دقيقه نود، بيايند و به سعادت برسند، چرا که قرار است بمانند و حاکمان جهان گردند .
تا جامعه با دين مأنوس نباشد، پذيراي امامي که ميخواهد دين را قائم کند، نخواهد بود، لذا منتظران واقعي به تعبير امام سجاد عليه السلام کساني هستند که در پنهان و آشکارا، افراد را به دين خدا فرا ميخوانند:«الدعاة الي دين الله سراً و جهراً».
* نگاه جامع نداشتن به امور و به يک روايت
دومين عامل ايجاد زمينههاي انحراف در مساله مهدويت ،نگاه جامع نداشتن به امور و به يک روايت است . مراجعه قطعي به يک مطلب و عدم مراجعه به ساير منابع از مشخصههاي اين آسيب است، مثلاً وقتي رواياتي را ديدند که ميگويد: امام عالم را پر از عدل و داد مي کند چنان که از ظلم و چور پر شده است، بدون نگاه جامع به دين و تحليل درست از روايت، تمام آيات و رواياتي را که بر امر به معروف و نهي از منکر تأکيد کرده و مبارزه با ظلم و جور را فرمان ميدهد، مورد غفلت قرار داده و در مقابل بديها و ظلم و جور سر خم کرده، سکوت نموده و يا به آن دامن ميزنند، نگاه غير جامع يعني اين که چون در روايتي، کلمه روح الله است، بدون مراجعه به روايات مشابه و معناي کلمه، بدون استدلال و بدون توجه به اين که منظور از اين کلمه، رحمت خداست، آن را نام امام راحل رحمة الله عليه توهم ميکنند.
* بسنده کردن به منابع غير اصلي
عدم مراجعه به منابع اصلي و بسنده نمودن به شنيدهها و يا منابع غير اصلي ، از ديگر آسيبهاي اين حوزه است . وقتي کسي بدون نظر کارشناسي و تشخيص روايات صحيح از سقيم، هر آنچه که ديده يا شنيده است و يا در کتابي مطالعه کرده است، را معتبر معرفي کند و به آن ميپردازد اين مشکل ميتواند موجب انحراف در مساله مهدويت شود؛ زيرا با توجه به حساسيتهاي موجود در اين بحث به هيچ وجه نبايد بر روايات و منابع غير متقن تکيه کرد.
* تحميل علاقهها و فهم خود بر روايات و عدم پذيرش بيطرفانه دلالت روايات
چهارمين عامل انحراف در مساله مهدويت ، تحميل علاقهها و فهم خود بر روايات و عدم پذيرش بيطرفانه دلالت روايات است . تکيه بر اين مسأله افراد را به بيراهه ميبرد و يکي از علامتهاي تسليم نبودن در مقابل دين است؛ يعني کساني به جاي اين که پيام دين را بپذيرند، خواسته و ميل خود را بر روايات تحميل ميکنند؛ روايتي که در وصف شيعيان است و ميگويد: آنان نه براي اموال و نسبتها، بلکه براي خدا همديگر را دوست دارند و يا براي خدا دشمني ميورزند، هيچ اشارهاي به آخرالزمان ندارد، اما عدهاي بر او آخر الزمان را اضافه ميکنند؛ يا در توصيف سيد خراساني حتي در روايات ضعيف و غير قابل اعتنا، خلل و جراحت در دست مطرح نيست، اما برخي كلمه «خال» كه در روايات آمده را بي هيچ پشتوانه روايي، به خلل و نقص، معنا ميكنند.
* فهم اشتباه از آرزوي اتصال انقلاب به ظهور
پنجمين عامل انحراف در مساله مهدويت، فهم اشتباه از آرزوي اتصال انقلاب به ظهور است . برداشت غلط اين است که افرادي آرزوي اتصال انقلاب به ظهور و اين دعا که انشاء الله، انقلاب اسلامي به ظهور متصل گردد و يا اين سخن كه انشاء الله بتوانيم پرچم انقلاب را به دست صاحب اصلي آن دهيم را محقق دانسته و پنداشتهاند كه حتماً چنين خواهد شد؛ در حالي که سنت الهي اين است که اگر پيامبر اكرم(ص) را نيز براي غنايم مانند جنگ احد رها کنيم، ايشان تا مرز شهادت پيش خواهد رفت و دندان مقدس او شکسته خواهد شد، اگر ما نيز به دنبال غنيمتها و دنياطلبيهاي خويش بتازيم و از انقلاب و اهدافش غافل شويم، انقلاب به شکست خواهد انجاميد و قرنها اسلام نميتواند سر بلند کند.
* تعجیل و شتابزدگی
ششمين عامل، توهم اين مطلب که علاوه بر اتصال انقلاب اسلامي به ظهور، فاصله اين اتفاق به مقدار عمر انسان است، در حالي که هيچ دليلي بر اين موضوع وجود ندارد .
* توهم لزوم وجود شخصيتها و نقش آفرينان ظهور
هفتمين عامل انحراف، مربوط به افرادی است که پنداشته اند چون از انقلاب تا ظهور، عمر يک انسان است، پس نتيجه این می شود كه لابد شخصيتهاي مثبت و منفي ظهور، بايستي هم اکنون موجود باشند.
* شخصيت زدگي
شخصيت زدگي ، يکي از عوامل ايجاد انحراف در مساله مهدويت است . در قبل به علت بينظير بودن شخصيت حضرت امام راحل، برخي تصور ميکردند ايشان سيد خراساني است و خراسان يعني ايران و يا هم اكنون، چون مقام معظم رهبري، شخصيت بينظيري است پس لابد او سيد خراساني است يا چون آقايهاشمي رفسنجاني در اوج محبوبيت بود و سردار سازندگي، پس او فرمانده حضرت مهدي(عج) است و شعيب بن صالح، چون آقاي احمدي نژاد، رييس جمهور اسلامي ايران، شعارهاي انقلاب را زنده کرد و راي بالايي را به خود اختصاص داد و در بين مردم به محبوبيت دست يافت، پس او شعيب است؛ غافل از آن که امام عظيم الشأن ما با تمام حسرتي که بر دلها ماند، عمر محدودي داشت و با قلبي مطمئن رحلت نمود: با آمدن مقام معظم رهبري و مديريت دلسوزانه و آگاهانه ايشان، هر چند انسان آرزو ميکند که اي کاش سيد خراساني باشد و پيک ظهور، اما نه ما از آجال با خبريم و نه از ظهور امام زمان.
درباره شخصيتهاي ديگر نيز هر کسي دورهاي دارد و زماني دوران رياست و مسئوليت او به سر ميرسد؛ گرچه همه ما آرزو ميکنيم که انشاء الله همه بتوانند بار امانت الهي و مسئوليت سنگين انقلاب را، با سلامت به ساحل برسانند، اما انسان، انسان است و امتحانها فراوان؛ کم نبودند افرادي را که در امتحانهاي مختلف از انقلاب، امام و رهبري و مردم جداشده و خوراک تبليغاتي و جاده صاف کن راديوها و شبکههاي مختلف تبليغاتي و عداوت نظام سلطه قرار گرفتند و پنجه به روي نظام و انقلاب و مردم کشيدند .
* مبهمگويي و سخنان دو پهلوي برخي گويندگان و نويسندگان و صاحبان تريبون و رسانه
مبهم گويي و سخنان دوپلهوي صاحبان رسانه و تريبون به عنوان يکي از عوامل انحراف در مساله انتظار و مهدويت، به شمار می آید. افرادي که به هر دليلي، چون بهرهاي از رسانه شنيداري ، ديداري يا مکتوب و ... دارند، بدون توجه به پيامدهاي سخنان خود، بي مهابا ميتازند و بدون توجه به نادرستي تعيين وقت، به گونهاي سخن ميگويند که گويي يا از زمان ظهور آگاهند و يا بدون توجه به دروغ بودن ارتباط ويژه و باب و رابط بودن در دوران غيبت طولاني مدت امام زمان(عج)، به گونهاي مشي ميکنند که گويي رابطهاي ويژه با امام عصر(عج) دارند و يا رابطان ويژهاي را ميشناسند و با آنان دم خورند. اين مطلب باعث ميشود مردم، دچار آسيب توقيت و تطبيق و بعد بياعتقادي و بيايماني گردند.
* شتابزدگي و عجولانه قضاوت کردن
دهمين عامل زمينه ساز انحراف ، شتابزدگي و عجولانه قضاوت کردن است . افرادي با کمترين اتفاق، ظهور را توهم ميکنند، درست مانند كساني که پس از پايان دولتهايي که در ستيز با شيعه و مکتب اهل بيت(ع) بودند و با روي کار آمدن دولت شيعي صفويه و برداشته شدن تنگاهاي گذشته ( بدون اين که بخواهيم درباره اين دوران قضاوتي کنيم) آن را دولت ظهور ناميدند و پنداشتند تمام علائم محقق شده و يقيناً اين دولت به دولت کريمه امام، ملحق است؛ يا آناني که جنگ جهاني دوم را به خاطر درگير شدن بخش اعظم جهان، ظهور را توهم مي کردند و يا امروزه با ديدن بيداريهاي اسلامي رو به گسترش و يا اعتراضات مردمان کشورهاي اروپايي، بدون توجه به گردنههاي فراوان پيش روي ملتها، عجولانه، فرار رسيدن ظهور را نتيجه ميگيرند.
* انفعالي برخورد کردن در مقابل توقيتها و علامتسازي غربيها
برخورد انفعالي در مقابل توقيتها و علامت سازي غربيها ، يازدهمين آسيب در عرصه مهدويت است . چون نظام سلطه با دروغ پردازيهاي خود با استفاده از ابزارهاي مختلف، هر از چند گاهي را به عنوان پايان تاريخ و يا ظهور منجي، مطرح مي کند، چنان که سال 1994، 1999، 2000، 2004،2007، 2010 ، 2012 و سالهاي ديگر را تعيين نمودهاند؛ وقتي كه نظام سلطه به علامت سازي رو ميآورد برخي براي آن که از آنان عقب نمانند، منفعلانه از کار آن تقليد ميکنند.
* عدم تشخيص مسائل حاشيهاي از اصلي
دوازدهمين عامل زمينه ساز انحراف در بحث مهدويت، عدم تشخيص مسائل حاشيهاي از اصلي است . شکي نيست که ما صرفاً يک روايت معتبر درباره سيد خراساني داريم و آن هم مطرح مينمايد که سيد خراساني امام را ياري ميکند، در مقابل، روايات معتبر فراواني داريم که بر جايگاه فقها و عالمان تأکيد کرده و آنان را راهنمايان و حجت ولي خدا در دوران غيبت و منجيان مردمان از چنگال ابليس مطرح ميکند.
اين فقيه است که در دوران غيبت، بر مردم ولايت دارد. اين مطلب بسيار مهمتر از سيد خراساني است؛ لذا چه مقام معظم رهبري سيد خراساني باشد و یا نباشد جايگاه ياري و سنگرباني او از دين و مکتب اهل بيت(ع)، مشخص و وظيفه جامعه در پيروي از او معلوم است، لذا طرح اين موضوع (سيد خراساني بودن يا نبودن)، مسألهاي حاشيهاي است که هيچ نتيجهاي در بر ندارد.
* سطحي نگري
سيزدهمين عامل ، سطحي نگري عده اي از افراد در اين مساله است . چون همه آرزو ميکنند ظهور نزديکتر گردد، آيا لزوماً « ظهور بسيار نزديک است» و همين امروز و فرداست؟ آيا چون آقاي احمدي نژاد در لبنان مورد استقبال بينظير قرار گرفتهاند، پس لزوماً آنها پي بردهاند که او شعيب است و ما نبايد از لبنانيها عقب بمانيم؟
وي در پايان گفت: البته برخي انگيزهها و عوامل نيز ممکن است سياسي ، امنيتي و اطلاعاتي باشد كه در اينجا مراکز امنيتي بايد پاسخگو باشند و نتايح حاصله را با حفظ نکات امنيتي و البته نه وسواسانه و محتاطانه، در اختيار مراکز علمي قرار دهند تا مورد بررسي و تحليلي همه جانبه با راهكارهاي علمي و اعتقادي قرار گيرد، به هر حال توقع از مراکز علمي و پژوهشي، بررسي عالمانه و منصفانه اين موضوع است تا از تکرار مجدد اين مطلب و فريفتگي كاذب مجدد جامعه، پيشگيري شود.